راز پول درآوردن قسمت اول
بزرگترین راز پول در آوردن در طول تاریخ!
اگه پول میخواین فقط لازمه که یک چیز رو بدین اون همون کاریه که بعضی از پولدارترین آدمهای روی زمین کردن و دارن میکنن. این همون کاریه که در کتابهای قدیمی متعلق به فرهنگهای مختلف نوشته شده و هنوز هم در موردش حرف میزنن. این همون کاریه که هر کی بکنه پول بهش میرسه ولی اکثر مردم میترسن که انجامش بدن. اون کار چیه؟
جان راکفلر از وقتی که بچه بود انجامش میداد تا این که میلیاردر شد.
اندرو کارنگی هم همین کار رو کرد و حسابی سرمایهدار شد.
بزرگترین راز پول در آوردن در طول تاریخ چیه؟
اون چه کاریه که برای همه نتیجه میده؟
پول ببخشین. درسته. پول ببخشین.
به کسانی بدین که بهتون کمک میکنن تا با دنیای درونی خودتون در ارتباط باقی بمونین.
به کسانی بدین که باعث الهام در شما میشن، بهتون خدمت میکنن، شما رو شفا میدن و دوستتون دارن.
بدون این که توقع داشته باشین که مردم در عوضش چیزی به شما بدن بهشون بدین. ولی اینو هم بدونین که چند برابرش رو از جاهای دیگه بهتون میدن.
جان راکفلر در 1942 نامهای به پسرش نوشت و این روش پول دادن رو براش توضیح داد: "...از همون اوایل که بچه بودم شروع کردم به دادن و به مرور که درآمدم بیشتر شد من هم بیشتر دادم..."
متوجه شدین چی گفت؟
هر چی درآمدش بیشتر میشد بیشتر هم میبخشید. در طول عمرش هم 550 میلیون دلار بخشید.
بعضی از مردم فکر میکنن که راکفلر برای این که وجهه خوبی در بین مردم نصیبش بشه کمی پول خورد به دیگران میداده. ولی این درست نیست. کسی که به عنوان مسئول روابط عمومی برای راکفلر کار میکرده اسمش آیوی لی بوده که در کتاب زندگینامهاش نوشته که راکفلر دهها سال خودش شخصاً به دیگران پول میداده. تنها کاری هم که لی کرده بوده این بوده که اینو به مردم میگفته.
پی تی بارنوم هم به مردم پول میداده. همون طوری که در کتاب هر دقیقه یک مشتری متولد میشود راجع به اون نوشتم اون میدونسته که دادن به گرفتن منجر میشه. اون هم یکی از پولدارترین آدمهای روی زمین شد.
اندرو کارنگی هم خیلی پول میداد. البته اون هم یکی از پولدارترین آدمها در تاریخ آمریکا شد.
بروس بارتون هم که یکی از بنیانگذارهای موسسه تبلیغاتی بیبیدیاو بوده و موضوع کتابم هفت راز گمشده موفقیت بوده به اثر دادن اعتقاد داشته. اون در 1927 این طور نوشته:
"اگه کسی برای دیگران کار بکنه و این کار رو اون قدر تکرار کنه تا براش تبدیل به عادت بشه همه نیروهای دنیا پشت سرش ردیف میشن تا هر کاری رو که بخواد بتونه بکنه."
بارتون نویسنده کتابهای پرفروشی شد. خیلی هم معروف و خیلی خیلی هم پولدار شد.
شاید بعضیها بگن که این آدمهای سرمایهدار پول داشتن که بدن و این کار آسونی برای اونا بوده. ولی من میگم که یک دلیل پولدار شدن اونا این بوده که میدادن.
دادن به گرفتن منجر شده بوده. بخشیدن باعث ثروت شده بوده.
یک بار دیگه تکرار میکنم:
این روزها برای صاحبان کسب و کار مد شده که برای کارهای خیریه پول بدن. این جوری وجهه خوبی پیدا میکنن و البته به اونایی هم که پول میگیرن کمک میشه.
ولی من اینجا دارم از این که افراد خودشون پول بدن حرف میزنم. دارم میگم که اگه شما خودتون هم بدین بیشتر پول گیرتون میاد.
اگه یک چیز باشه که به نظرم وقتی مردم به کسی پولی میدن اشتباهی انجام میدن اینه که خیلی کم میدن. به پولی که دارن میچسبن و وقتی موقع دادن میشه نمیذارن زیادی از دستشون بریزه. برای همین هم هست که چیز زیادی گیرشون نمیاد. اولش باید بدین، خیلی هم بدین تا بعدش راه گرفتن توی زندگی براتون باز بشه.
اولین باری رو که راجع به بخشیدن پول چیزی شنیدم یادم میاد. با خودم فکر کردم که این هم یک حقهای برای سرکیسه کردن منه تا به کسانی که این حرفها رو بهم میزنن پولی بدم.
اگه پولی به کسی میدادم مث گداها میدادم. طبیعی هم بود که اونچه که گیرم میاومد معادل همون چیزی بود که داده بودم. کم میدادم و کم هم گیرم میاومد.
ولی یک روز تصمیم گرفتم که این نظریه دادن رو امتحانش کنم.
از داستانهایی که باعث ایجاد انگیزه در آدم میشن خیلی خوشم میاد. اونا رو میخونم و بهشون گوش میدم وکپیشونو هم به دیگران میدم و برای مردم تعریفشون میکنم. یک روز تصمیم گرفتم از مایک دولی به خاطر ایمیلهایی که هر روز برای من و خیلیهای دیگه میفرستاد و همه رو باانگیزه میکرد تشکر کنم.
تصمیم گرفتم پولی بهش بدم. قبلاً در چنین مواقعی شاید پنج دلار میدادم. ولی در اون مواقع احساس بیپولی میکردم و میترسیدم قانون دادن برام کار نکنه. ولی این دفعه فرق میکرد. دسته چکم رو درآوردم و یک چک هزار دلاری براش نوشتم.
این تا اون موقع بیشترین پولی بود که داده بودم.
البته کمی باعث شد که عصبی بشم. ولی بیشتر باعث هیجانم شد. میخواستم فرقی ایجاد کرده باشم. میخواستم از مایک تشکر کرده باشم. و البته میخواستم ببینم بعدش چی میشه.
مایک گیج شده بود. چک من با پست به دستش رسیده بود و به قدری حواسش رو پرت کرده بود که باعث شده بود موقع رانندگی تقریباً وارد پیادهرو بشه. اصلاً باورش نمیشد. حتی بهم زنگ زد و ازم تشکر کرد. از اون حالت تعجب بچگانهاش خوشم اومد. احساس کردم که میلیونرم. (توجه کنین!)
از این که سر حالش آورده بودم خوشم اومد. من هم از این که پولی بهش داده بودم خوشحال بودم. فرقی هم برام نمیکرد که با اون پول چی کار میکرد. مهم این بود که احساسی باورنکردنی نصیبم شده بود چون به کسی کمک کرده بودم تا کاری رو که باور داشتم درسته باز هم انجام بده. یک جور حس درونی بهم گفته بود که این کار رو بکنم. هنوز هم از این که گهگاه پولی بهش بدم خوشم میاد.
بعدش یک اتفاق خیلی خوبی افتاد.یک کسی بهم زنگ زد و ازم خواست که برای نوشتن کتابش کمکش کنم. این کار باعث شد که خیلی بیشتر از اونی که داده بودم گیرم بیاد.
بعدش هم یک ناشری در ژاپن باهام تماس گرفت و خواست که حق انتشار کتاب بازاریابی معنوی در ژاپن رو ازم بخره. اون هم چند برابر پولی رو که به مایک داده بودم بهم داد.
اگه کسی خیلی شکاک باشه میتونه بگه که این ماجراها ربطی به هم ندارن. شاید توی ذهن آدمهای شکاک این طور باشه. ولی از نظر من که این طوریه.
وقتی به مایک پول میدادم پیغامی هم به خودم و به دنیا دادم که من پولدارم و پول به سمتم جریان داره. از یک جور اصل آهنربایی هم استفاده کردم که میگه: هر طور بدی همون طور هم گیرت میاد.
اگه وقت بدین وقت گیرتون میاد.
اگه جنس بدین جنس گیرتون میاد.
اگه محبت بدین محبت گیرتون میاد.
اگه پول بدین پول گیرتون میاد.
همین یک نکته میتونه زندگیتون رو متحول کنه. به کسانی فکر کنین که ظرف یک هفته گذشته باعث ایجاد انگیزه در شما شدن. چه کسانی باعث شدن که احساس خوبی نسبت به خودتون، زندگیتون، رویاهاتون یا هدفهاتون پیدا کنین؟
به هر کسی که این کار رو کرده پولی بدین. از ته دل هم بدین. نیش هم نزنین. احساس کنین که پولدارین نه بیپول. وقتی هم که میدین توقع نداشته باشین که از همون آدم پس بگیرین. ولی توقع این که یک جوری پس بگیرین رو داشته باشین.
با این کارتون میبینین که پولدارتر میشین.
این بزرگترین راز پولدار شدن در طول تاریخه!
راز بزرگ فعال کردن قانون
خانمی که پشت خط تلفن بود سوالی داشت.
"سالهاست که دارم پول میدم ولی تا حالا اصلا پولدارتر نشدم. کجای کارم اشتباهه؟"
"به کجا پول میدین؟"
"به کلیسای محلهمون."
پرسیدم "چرا به اونا پول میدین؟"
"چون لازم دارن."
"وقتی بهشون پول میدین چه احساسی پیدا میکنین؟"
"مث اینه که دارم از توی چاله درشون میارم."
"ولی واقعاً موقع پول دادن به اونا چه احساسی دارین؟"
مدتی ساکت موند.
بعدش گفت "خوشم نمیاد. وقتی براشون چک میکشم سختمه."
خوب نیست.
براش توضیح دادم "اگه موقع پول دادن احساس خوبی نداشته باشین در این صورت پول رو دارین با احساس بد مربوط میکنین. احتمالا هم نمیخواین که از اون احساس بد بازم نصیبتون بشه. اینه که احتمالا پول بیشتری هم نصیبتون نمیشه."
"عجب، تا حالا این جوری بهش فکر نکرده بودم."
"اگه کسی پولی بخواد یا براش التماس کنه در این صورت شما نیاز داشتن رو تقویت کردین. برای این که ثروت بیشتری نصیبتون بشه باید به هر جایی که باعث میشه احساس بهتری نصیبتون بشه پول بدین. هرچند که پول دادن به کسی که نیاز داره کار خوبیه و باید انجامش داد. ولی این اون اصلی نیست که اینجا دارم ازش صحبت میکنم."
گفت "حالا فهمیدم". من هم احساس کردم که بخش دیگهای از دنیا بهش کمک کرد تا چیزایی رو که من نتونستم براش توضیح بدم بفهمه.
ازش پرسیدم "چی فهمیدی؟"
جواب داد "کاری که میکردم کلیسا رو در حالت گدایی نگه میداشت. دلم میخواد به هر جایی که باعث رشد معنوی من میشه پول بدم. گاهی وقتها به کلیسا و گاهی وقتها هم به جاهای دیگه."
گفتم "حالا فهمیدی!"
حالا شما هم فهمیدین.
به هر جایی که بخواین میتونین پول بدین. خودم هم به صلیب سرخ و بعضی بنیادها و برای مبارزه با سرطان و خیلی جاهای دیگه پول دادم. ولی انتظار نداشتم که با اون جور پول دادنها پولدارتر بشم. البته اون جور بخشیدن به عدهای کمک میکرد ولی لزوماً این قانون معنوی رو فعال نمیکنه.
به نظر میاد که قانون معنوی درآمد وقتی به کار میافته که به جایی که باعث رشد معنوی شما میشه با خیال راحت پولی بدین و کمی هم توقع داشته باشین که یک جوری و یک روزی به خاطر این کارتون وضع مالیتون بهتر بشه.
اگه به بعضی جاهای خیریه پولی بدین و حس کنین که اون جاها باعث رشد معنوی شما میشن این کار هم میتونه این قانون رو فعال کنه. ولی اگه چنین احساسی نسبت به اونا ندارین و پولی بهشون میدین احتمالا فقط دارین به کسانی که نیازمندن کمک میکنین. البته این هم کار خوبیه و من که میگم ادامهاش بدین.
ولی تکرار میکنم که موضوع این کتاب بزرگترین راز پول در آوردن در طول تاریخه. فقط هم وقتی با خیال راحت و با خوشحالی و به هر کسی که باعث رشد معنوی شما میشه پولی بدین اون راز به نفعتون به کار میافته.
قسمت بعدی را ملاحظه فرمائید
مقالات مشابه
همه ما آنقدر خوش شانس نیستیم که دریک خانواده ثروتمند بدنیا بیاییم. با این حال ، برای ثروتمند شد...
برای داشتن یک زندگی ثروتمند تنها 10 راه وجود دارد در بیشتر دوران شغلی ام ، من با افراد ثروتمن...
سالها پیش به شکلی تقریباً تصادفی اصل دادن رو کشف کردم. اوایلش در حدود 1994 بود که دیدم بعضی از...
به نظر چیز عجیبی میاد ولی اگه از اونچه که میخواین بدین از همون بیشتر نصیبتون میشه. زندگی ما ...
Label
بزن بریم !